به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، مشروح سخنان حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی، در نشست درسهایی از قرآن کریم در ماه مبارک رمضان با موضوع حق قرآن در صحیفه سجادیه به این شرح است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
رمضان امسال گفتیم که شرح رساله ی حقوق امام سجاد را بررسی کنیم، چند هفته قبل هم شروع کرده بودیم. حق چشم، حق گوش، حق بدن، حق همسر، حق فرزند، حق همسایه، حقوق را می گفتیم. حالا چون وارد ماه رمضان شدیم، حق قرآن را بگوییم. البته امام سجاد راجع به حق قرآن در رساله ی حقوقش نیامده، در جای دیگر آمده. یعنی در صحیفه ی سجادیه یک دعایی دارد دعای ختم قرآن، یعنی وقتی قرآن را از اول تا آخر خواندی، این دعا را بخوان، با افتتاح مثلا. در موارد زیادی امام زین العابدین راجع به قرآن صحبت کرده، اما تحت عنوان حقوق مطرح نشده.
خب حق قرآن چی هست؟ قرآن می فرماید: «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ» (بقره/ ۱۲۱)، حق تلاوت. اصولا ما دستورهایی که داریم که در کل دین، می گوید حقش را انجام بده، بعد تخفیف داده گفته اگر حقش را انجام ندادی، لااقل هر چه می توانی انجام بده. چند تا حق در قرآن هست، برایتان بنویسم.
١- رعایت حق تقوا، حق جهاد و حق تلاوت قرآن
بسم الله الرحمن الرحیم
«حَقَّ تُقاتِه» (آل عمران/ ۱۰۲)، «تُقاتِه» یعنی تقوا، حق تقواء؛
«حَق َّ تِلاوَتِه» (بقره/ ۱۲۱)، آیه ای دیگر می گوید: «حَق َّ تِلاوَتِه»؛
جای دیگر می گوید: «حَق َّ جِهادِه» (حج / ۷۸)؛
این که می گوید حق تقوا، حق تلاوت قرآن، حق جهاد، یعنی نمره ی بیست، کمش نگذار، حقش را انجام بده. مثل اینکه می گوییم حق پذیرایی، حق مهمانی، حق پدری را انجام داد، حق مادری را انجام داد.
حالا اگر کسی حقش را نمی تواند انجام بدهد، لااقل می گوید اگر نتوانستی، تخفیف بدهیم. تخفیف چی هست؟ «مَا اسْتَطَعْتُم» (تغابن / ۱۶)، «اتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» (تغابن / ۱۶)، «اسْتَطَعْتُمْ» یعنی استطاعت دارید، یعنی هر چه می توانی.
«ِحَق َّ تِلاوَتِه» می گوید: ««َفَاقْرَؤُا ما تَیَسَّر» (مزمل / ۲۰)، هر چه می توانی. «حَقَّ جِهادِه» می گوید باز: «ْأَعِدُّوا لَهُم ْ مَا اسْتَطَعْتُم» (انفال/ ۶۰). «اسْتَطَعْتُمْ» این خودش یک درس است. جمهوری اسلامی را بهتر از این نمی شد اداره کرد؟ هستند افراد زیادی که با حسن نیت کارهای خیری هم کردند، خدا حفظشان کند، کارهایشان ذخیره ی قیامت باشد، اما بهتر از این نمی شد؟ اینکه می گوید حقش، یعنی بتوانی بگویی من بهتر از این نمی توانستم، ولی کنار «حَق َّ تُقاتِه» (آل عمران / ۱۰۲)،
«حَق َّ تِلاوَتِه» (بقره/ ۱۲۱)، «حَقَّ جِهادِه» (حج/ ۷۸)، می گوید: «اسْتَطَعْتُمْ» (تغابن /۱۶)، هر چه می توانید، «ما تیر» (مزمل / ۲۰)، هر چی میسورت است، آسانت است. دو تا ما «اسْتَطَعْتُمْ» داریم: «أَعِدُّوا لَهُم ْمَا اسْتَطَعْتُم» (انفال /۶۰)، یکی هم ««اتَّقُوا اللَّه َ مَا اسْتَطَعْتُم»» (تغابن / ۱۶). خلاصه درسی که تو این دو، سه دقیقه گرفتیم این است که خدا از ما خواسته نمره هایمان بیست باشد، بعد می گوید اگر توان نداشتی، نشد، «مَا اسْتَطَعْتُم»، آن که داری کمش نگذار.
قبل از انقلاب ما یک جایی دعوت شدیم برای سخنرانی، راجع به بحث نماز بود. یک آقایی دیدم یک مقاله برای نماز نوشته مقاله ی خوبی است، ولی خودش اهل نماز نیست. من به رفیقم گفتم: «این مقاله برای نماز می خواند، خودش نماز می خواند؟!» گفت: «ما هم به همین فکر افتادیم که این نماز نمی خواند، گفتیم یک تحقیقی، پژوهشی راجع به نماز بکن، این برود بنویسد، شاید وقتی می رود لباس بشوید، دست های خودش هم پاک بشود. تو لابلای اوراق و کتاب هایی که می بیند، شاید یکی از اینها برق او را بگیرد و چراغش روشن بشود. گاهی وقتها این کار را هم می کنند که. حالا.
۲- بهره گیری از فرصت عمر برای رشد علمی و معنوی
پس این یک درس اول: هر چی می توانیم کمش نگذاریم، تو همه برنامه ها، برنامه های علمی، حوزه ها، دانشگاهها. تابستان نمی شود درس خواند. خب نمی شود درس خواند یعنی یک ضرب صد روز تعطیل کنیم حوزه و دانشگاه را؟! یعنی راه دیگری نبود، اساتید دانشگاه، علمای حوزه، راه دیگری نداشتند؟! نمی شد مثلا چند روزش را کم کنیم، مثلا بگوییم درس را ساعتش را بکشیم جلو؟ تابستان ساعت ده تا چهار بعد از ظهر داغ است، خب درس ها را بیندازیم ساعت شش صبح. نمیشد مثلا ساعت درس را عوض کنیم؟! جایش را نمی شد عوض کنیم؟! ادم روی میخ نشسته، می بیند خب میخ به پایش فرو می رود، خب بلند شو آن طرف بنشین! اینجا داغ است، خب چند کیلومتری منطقه ای هست هوایش بهتر است، اگر می توانید با یک مینی بوسی، اتوبوسی جابجا بشوید، جایتان را عوض کنید، چرا درس را تعطیل کنید؟!
ما صرفه جویی بکنیم در همه چیز. آدم هایی هستند خیلی دقت می کنند. یک بنده خدا بود جوراب که می خرید، چند جفت جوراب یک رنگ می خرید، همه قهوه ای، مشکی، سیاه، هر چی. از او پرسیدند که: «شما گروه تواشیح است؟! آخر گروه تواشیح همه جور لباسشان یک رنگ است؟» گفت: «نه» گفت: «سروده؟» گفت: «پس؟» گفت: «ببین اگر جورابها یکی اش قهوه ای باشد، یکی اش سفید، همین که یکی اش سوراخ شد، باید جفت را بیندازم دور، اما وقتی همه یک رنگ است، حالا یکی اش هم سوراخ شد، یک لنگه اش را عوض میکنم.» گفتم: «خب این توجیه خوبی است.»
ما ساختماهایی که داریم حق استفاده را می کنیم؟ چه قدر ساختمان داریم که در سال دو، سه بار بیشتر مراسم توش نیست. ساختمان میلیاردی، باعظمت، اما حق استفاده از این ساختمان را نمی کنیم. از عمرمان حق استفاده را نمی کنیم.
نقل شد آرایشگاهی آمد ریشهای حضرت علی را درست کند، لبها تکان می خورد. گفت: «یا علی، لبت را نگه دار، موی روی لبت را قیچی کنم.» حضرت فرمود: «خب لبم را نگه دارم، طوری نیست، ولی یک سبحان الله عقب می افتم هان.» یعنی از ثانیه ها باید استفاده کرد.
شما که لباس برای خانم میخری، خب روز زن بخر، که اسم فاطمه ی زهرا رویش باشد، تولده، روز مادر، روز زن، این باشد.
بناست قدم بزنیم، خب از این خیابان، در این خیابان قدم بزنیم که آن در خانه ی عمه هم یک سلام و علیکی، یک صله ی رحم، فامیلمان را یک سلام و علیکی بکنیم. آب که صورتت می ریزی، قصد وضو کن. این معنایش این است که حق استفاده را بکنید.
٣- تلاوت قرآن به شکل ترتیل همراه با تدبر در آیات
حق قرآن چی هست؟ «حَق َّ تِلاوَتِه». «حَق َّ تِلاوَتِه» یکی اش این است که خود قرآن در آیهای دیگر می گوید: «و َ رَتِّل ِ الْقُرْآن»( مزمل / ۴)، با ترتیل بخوان. ترتیل، تفقه، عمل به آیات. خب اگر این باشد، فقط باید اهل بیت قرآن بخوانند. حالا هر چی ما می توانیم شبیه آنها بکنیم، «حَق َّ تِلاوَتِه»، عجله نداشته باش که بخوانیم تا آخر، حال دارید بخوانید، حال ندارید بگذارید بعد. حدیث داریم عبادت را به خودتان تحمیل نکنید. وقتهایی که خسته هستید، روایت داریم عبادت را تو ذوق خودتان نزنید، عبادت شیرین باشد. یک دعاست طولانی است، مقداری که می توانی بخوان.
حالا «حَق َّ تِلاوَتِه»، «حَق َّ تِلاوَتِه» چی هست؟ امام فرمود که: «یُرَتِّلُون َ آیَاتِه» (إرشاد القلوب، دیلمی، ج ۱، ص ۷۸)، آیات را شمرده بخوان.
دیگر چی؟ «َیَتَفَقَّهُون» فکر کن تو آیات.
«یَعْمَلُون َ بِأَحْکَامِه» دستورات قرآن را عمل کن.
«یَرْجُون َ وَعْدَه» وعده هایی که تو قرآن هست، به آن امید ببند.
«ُیَخَافُون َ وَعِیدَه» تهدیدهایی که قرآن دارد، جدی بگیر.
«ِیَعْتَبِرُون َ بِقِصَصِه» قصه های قرآن را از ش عبور نکن، اگر قصه ی یوسف را می خوانی، نگو یوسفی بود، برادران حسودی داشت. این تکه ای که دارم می گویم، خواهش می کنم اگر طلبه یا معلم، امور تربیتی، استاد دانشگاه، اینهایی که اهل تدریس هستند، توجه داشته باشند. یک وقت ما قصه ای را می گوییم، من قصه ی یوسف را دو جور می گویم. ببینید کدام ها با کدامها فرقش چی هست. یک وقت می گوییم یوسفی بود، جوان هم یا بچه دختر، پسر می آید، می نشیند، خب یوسفی بود، خب من چه کنم؟! برادرهای حسودی داشت، خب برادر حسود جای دیگر هم هست! بردنش. خب خیلی جاها بچه ها را به اسم بازی می برندشان. از هدف پرتش کردند، توی چاهش انداختند. می شود قصه ی یوسف را این طور گفت: آن بنده خدایی که آمده پای سخنرانی و کلاس و تفسیر ما از این قصه فقط قصه اش را گوش می دهد، خودش درس نمی گیرد.
۴- پند گرفتن از داستان های قرآن
اما اگر این طور قصه گفتی، حالا یک کانال دیگر: یوسفی بود. آقازاده ها همه تان یوسف هستید. برادرهای حسودی داشت، ما حسود داریم. نمی خواهند جمهوری اسلامی رشد کند. اگر یک چیزی مثل هسته ای را خود ایران هم دستش بهش رسید، می گویند چرا دسترسی پیدا کردید؟! نمی خواهیم شما داشته باشید. آخر علامت حسود این است که می گوید تو نداشته باش، من داشته باشم. جمهوری اسلامی حسود دارد. یک اخبار از حسودها هست. بردند او را. ما را هم می برند. پرتش کردند. ما را هم پرت میکنند از هدفی که داریم. یعنی می شود سوره ی یوسف را جوری گفت که این نوجوان بگوید قرآن دارد با من حرف
می زند. می گوید یوسف، ولی می گوید تو. یوسفی بود، یعنی تو هم هستی. بردنش، یعنی تو را هم می برند. می شود قصه. ما باید قصه های قرآن را جوری بگوییم، که این نگوید مال گذشته است، مال همین امروز هم هست.
یک سوره هست به نام سوره ی مجادله تو قرآن. یک خانمی از دست شوهرش أمد پهلوی پیغمبر شکایت کرد. خداوند هم حرفهای این خانم را شنید. اول سوره این است: «قَد ْ سَمِع َ اللَّه ُ قَوْل َ الَّتی تُجادِلُک َ فی زَوْجِها»، یعنی خداوند گله هایی که خانم از شوهرش کرد، شنید. حالا یک خانمی خانه دار از دست شوهر نااهلش پهلوی پیغمبر شکایت کرده، این چه گفتنی دارد؟! توی خانواده، یک کسی، خانمی از شوهرش شکایت کرده، این چه گفتنی دارد؟! می گوید: نه، معنایش این است که بالاترین مقامات در اسلام که پیغمبر است، گوشش را در اختیار ساده ترین افراد می گذارد، حرفهای آن ها را هم می شنود، این درس است برای مسئولین مملکتی. درست است قاضی القضاتی، نمی دانم مدیر کلی، سفیری، وکیلی، وزیری، ممکن است مسئولیت مهمی داشته باشی، اما مانعی ندارد گاه و بی گاه پای حرف این خانم هم بنشین، پای حرف این آقا هم بنشین، ببین چه می گوید. شاید این بچه یک چیزی بگوید که ما نفهمیم، چه اشکال دارد؟! ممکن است به ذهن این یک چیزی بیاید، که به ذهن ما نیاید، چه اشکال دارد؟!
امام رضا علیه السلام مشورت کرد با یک سیاه پوست، غلامش هم بود. سیاه پوست گفت: «آقا جان، من غلام تو هستم، سیاه پوست هستم، تو امام رضا به من مشورت می کنی؟!» امام رضا فرمود: «اشکال دارد یک چیزی خدا به ذهن تو بیندازد، که به ذهن من نندازد؟!» چه اشکال دارد آن راهی که نمی دانم الآن چه کنم، از کدام راه بروم، خدا به ذهن شما بیندازد، شما بگو این کار را بکن. مگر این عزیز ما سردار باقری نوجوان نبود، فیلمش را ما میدیدیم. خیلی جوان بود ولی وقتی طرح جنگ را طراحی کرد، همه ی کارشناسان جنگ به هم نگاه کردند، خدا القا کرده بود. «أَلْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یَشآءُ» (مصباح الشریعة، ص ۱۶) داریم علم یک نوری است، خدا به یک کسی می دهد. بنابراین وقتی قصه می خوانیم از قصه هایش عبرت بگیریم. قرآن خیلی قصه دارد، با همین قصه ها پیغمبر سلمان و ابی ذر درست کرد. چون قصه را انسان دوست دارد بشنود. الآن هم که الآن است، بیشترین فروش کتابها، کتاب قصه است، بیشترین فروش مال کتابهای قصه است.
حق قرآن چی هست؟ از قصه هایش عبرت بگیریم. لازم نیست «حِفْظِ آیَاتِه وَ دَرْسِ حُرُوفِه وَ تِلَاوَة» (إرشاد القلوب، دیلمی، ج ۱، ص ۷۸)، گاهی وقت ها افراد آیات را خوب می خوانند، صوتش خوب است، تجویدش خوب است، قرائتش خوب است، اما حدود قرآن را مراعات نمیکند.
٥- سکوت به هنگام استماع آیات قرآن
یکی از حق قرآن این است که وقتی قرآن گفته می شود، ما ساکت بشویم. قرآن علنا گفته: وقتی صدای قرآن را شنیدید، «أَنْصِتُوا» (اعراف/۲۰۴)، «أَنْصِتُوا» یعنی ساکت باشید، البته این وجوبش مال نماز جماعت است که وقتی آقا دارد حمد وسوره می خواند، تو هیچی، ساکت باش، ولی وقتهای دیگر هم مستحب است. «أَنْصِتُوا» یعنی. چون اگر یک آدم بزرگی، مثلا فرض کنید که شما یک مرجع تقلیدی دارد با شما حرف می زند، شما یک مرتبه یک کسی دیگر بیاید آن طرف، شما رویت را از مرجع تقلید برگردانی و بگو: «آقازاده، احوالت خوب است، کجا بودی، چه کردی، کجا رفتی، چی شده.» یعنی اصلا مرجع را ولش کنی، بینی بچه چه گفته. نمی گویند: «شما ادب نداشتی؟! شما داشتی با چه کسی حرف می زدی؟! یک مرتبه حرف را قیچی کردی!» وقتی قرآن خوانده می شود، ساکت باشید.
ترتیل آیات چی هست؟ آرام خواندن، دقت کردن، از قصدها عبرت گرفتن.
۶- تأمل در آیات قرآن برای درک معارف الهی
حالا، دیگر چی حق قرآن؟ تدبر. تدبر مال همه هست، منتها هر کسی، آخر بعضیها متأسفانه می گویند قرآن را ما نمی توانیم بفهمیم، قرآن مخصوص اهل بیت است، یک جمله هم می گویند، می گویند: «ِإِنَّمَا یَعْرِف ُ الْقُرْآن َ مَن ْ خُوطِب َ بِه» (الکافی، چاپ إسلامیة، ج ۸، ص ۳۱۲)، کسانی قرآن را می فهمند که مخاطب بودند، مخاطب قرآن پیغمبران و امامان بودند، پس قرآن مال آنهاست، ما نمی فهمیم.
«یا أَیُّهَا النَّاس» یعنی چه؟ یا «یا أَیُّهَا الَّذین َ آمَنُوا» یعنی چه؟ ناس مخاطبند، مؤمنین مخاطبند. این که بگوییم نه، مخاطب قرآن، قرآن مال گروه خاص است. این ظلم به قرآن است و یکی از راههای محدود شدن قرآن این است که بگوییم تو قرآن را نمیفهمی. البته نمی توانیم بگوییم ما همه ی قرآن را می فهمیم. قرآن آیاتی دارد که ما نمی فهمیم، بزرگها میفهمند.
من این مثل را تکراری بگویم. مثلا بگوییم که هر کس، دریا فوایدی دارد. یکی نگاه به دریا لذت است، خود دریا. این یک. همین عقب نشینی دریاها، خیلی افراد تا آخر عمرشان هم ممکن است کنار دریا نروند، اما همین که ببینند جمهوری اسلامی یک راهی باز کرد برای نفس کشیدن مردم خسته، این خودش یک ارزش است. نگاه به دریا یک ارزش است. ارزش بالاتر برویم شیرجه برویم، شنا برویم، آن هم یک ارزش بیشتری. اگر غواص بودیم، رفتیم تو اقیانوس مروارید در آوردیم، لؤلؤ و مرجان درآوردیم، آن هم یک ارزش دیگر است. قایقرانی کنیم تو دریا، آن هم یک ارزش دیگر است. پس اینها، نباید بگوییم که هر کس شنا بلد نیست، دور دریا نرود. نه، دور دریا بروید، هر کسی از دریا یک جوری استفاده میکند، شما هم استفاده کنید.
این تدبر در قرآن، متأسفانه، البته اخیرة الحمدلله یک راههای باز شده، درس های قرآن زیاد شده، ولی هنوز قرآن تو بورس نیست. یعنی لیسانس ما، هستند زیاد افرادی که فوق لیسانسند، لیسانسند، دکترند، افراد تحصیل کرده هستند، تخصص هایی دارند، ولی با قرآن انس شان کم است. ماه رمضان فرصت خوبی است. همه ی شبکه ها دارند قرآن درس می دهند. روزی نیم ساعت برای قرآن بگذارید، بچه مسلمان هستید.
قرآن خواندنتان را همراه با تلویزیون قرار بدهید یا رادیو که لااقل آن قاریها که می خوانند، درست می خوانند، همراه آنها بخوانید.
حق قرآن چه هست؟ تلاوت، تدبر، عمل، عبرت گرفتن از قصه ها.
قصه های قرآن خیلی نکته دارد هان. یک وقت خدا توفیقی داد ما سوره ی یوسف را بحث کردیم. هشتصد تا نکته هست تو سوره ی یوسف. خود سوره ی یوسف تو قرآن ده صفحه هست، یعنی کل سوره ی یوسف بازده صفحه هست، که یک صفحه اش
مال یوسف نیست، ده صفحه اش قصه ی یوسف هست. ده صفحه قرآن است ولی من، یعنی من که می گویم خدا لطف کرده هشتصد تا نکته از این ده صفحه کشیدیم بیرون، هشتصد نکته. گفتم خب عقل ما که عقل کامل نیست، ممکن است دیگران هم فکر کنند، چیزهای دیگر به ذهنشان بیاید.
اعلام کردیم تو بعضی جاها که هر کس این هشتصد تا را بکند نهصد تا، ما یک عمره به او می دهیم. کسی که برنده ی جایزه شد از ما، این سردار حجازی بود که معاون سپهبد سلیمانی بود، رئیس بسیج بود یک وقتی، ظاهر اصفهانی است. ایشان حدود صد تا نکته تازه داشت. ما دادیم قم بررسی کردند، گفتند: بله، نکاتی که ایشان از این آیه فهمیده، تو باقی تفسیرها نیست، صد تا اضافه کردیم، ایشان را هم بانی عمرش شدیم که یک مکه برود.
این که خدا می گوید تدبر کنید، یعنی اگر من هم تدبر کنم، یک چیزی گیرم می آید، و گرنه اگر بگویم بابا ملاصدرا تدبر کرد، بردند همه، تمام لطیفه های قرآن را علمای قدیم نوشتند، پس چرا خدا به من گفته تدبر کن؟ اگر صاحبخانه گفت: درخت را بتکانید، پیداست هر کس بتکاند، یک میوهی جدیدی دارد و گرنه می گویم چی به من می گویی صاحبخانه هی درخت را بتکان، بتکان، تکاندند، بردند میوه فروشهای قبلی، برای من چیزی نگذاشتند. این که خدا به همه می گوید تدبر کنید، یعنی هر کس مطالعه کند، یک چیز نو گیرش می آید.
خدایا مزه ی قرآن را به ما بچشان و توفیق بده بچشانیم.
«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
انتهای پیام/